نویسندگان:
صالحی کرمانی، اصغر دادبه
 

تعارض، در اصطلاح علم اصول و در مسئله‌ی «تعادل و تراجیح» عبارت است از تنافی دو دلیل و یا تنافی مدلول دو دلیل ( تعادل و تراجیح). و در مسئله‌ی «جرح و تعدیل» در موردی اطلاق می‌شود که دو عادل حکم به عدالت شخصی کنند (تعدیل) و دو عامل دیگر، حکم به فسق آن شخص نمایند (جرح). و در مسئله‌ی «الفاظ» عبارت است از تعارض احوال لفظ و لفظ از جهات مختلف تقسیمات گوناگونی دارد از جمله ترادف، اشتراک، تباین، حقیقت و مجاز. گاهی در اثر جهل به وضع و یا جهل به کیفیت استعمال در یک لفظ، تعارض احتمالات پدید می‌آید احتمال معنای حقیقی با احتمال معنای مجازی، یا احتمال اشتراک معنوی با احتمال اشتراک لفظی و غیره. اصولیین در موارد تعارض احتمالات مربوط به الفاظ، قوانین خاصی ارائه داده‌اند (تعارض احوال لفظ). تعارض در فقه نیز در موارد بسیاری استعمال شده است: از آنجمله در مسئله‌ی دعوای در اموال، هرگاه دو نفر در آنچه که در دست آنها است ادعای مالکیت کنند فقها بحث درباره‌ی آن را زیر عنوان «تعارض الدعوی فی الاموال» مطرح کرده‌اند (تعارض دعوی). یکی دیگر از موارد استعمال آن در فقه، در مسئله‌ی بینه است آنگاه که دو بینه در مورد خاصی با یکدیگر معارض شوند، فقها حکم آن را در زیر عنوان «فی تعارض البینتین» مورد بررسی قرار داده‌اند.
منابع: شرح لمعه، شهیدین، 288/1؛ قواعد، علامه، 222/2؛ شرایع، محقق، کتاب القضاء، المقصد الاول، مبسوط، شیخ طوسی، 262/8؛ اصطلاحات الاصول، مشکینی، 24.
تعارض، در لغت به معنی با هم اختلاف داشتن دو چیز است و در اصطلاح منطق عبارت از اختلاف داشتن دو قضیه، یا دو نتیجه‌ی استدلال در صدق و کذب است: 1) اختلاف داشتن دو قضیه (= حکم) در صدق و کذب: از آنجا که تمام قضایای متناقض و برخی از قضایای متضاد و داخل در تحت تضاد در صدق و کذب معارض یکدیگرند و با هم در این زمینه اختلاف دارند می‌توان آنها را متعارض خواند (تقابل): الف) نمونه‌ی متناقضان یا متعارضان: هر انسانی حیوان است = صادق. بعضی از انسانها حیوان نیستند = کاذب. ب) نمونه‌ی متضادتان یا متعارضان: هر انسانی حیوان است = صادق. هیچ انسانی حیوان نیست = کاذب. ج) نمونه‌ی داخلتان تحت تضاد یا متعارضان: بعضی از انسانها سنگ نیستند = صادق. بعضی از انسانها سنگ هستند = کاذب. به دو قضیه که در صدق و کذب مختلف‌اند متعارض گفته می‌شود. خواجه نصیر معتقد است که گاه، تعارضِ دو حکم معلول، تعارض نیروهای دریابنده و حکم کننده است، چنانکه فی المثل با عقل حکم می‌شود که: «مکان تاریک خطرخیز نیست»، و با وهم حکم می‌گردد که: «مکان تاریکِ خطرخیز است»؛ 2) اختلاف داشتن دو استدلال در صدق و کذب نتیجه و بدین ترتیب که نتیجه‌ی یک استدلال، نقیض نتیجه‌ی استدلال دیگر باشد و چون یکی از دو قضیه‌ی متناقض، صادق و دیگری کاذب است بناگزیر یکی از دو نتیجه صادق و دیگری کاذب خواهد بود: الف) استدلال از طریق قیاس اقترانی حملی، شکل سوم: هر انسانی حیوانی است. بعضی انسانها کاتب هستند. بعضی حیوانات کاتب هستند = نتیجه‌ی صادق. ب) استدلال از طریق قیاس اقترانی حملی، شکل دوم: هر حیوانی انسان است. هیچ کاتبی انسان نیست. هیچ حیوانی کاتب نیست = نتیجه‌ی کاذب نتیجه‌ی دو استدلال نقیض یکدیگر است، بنابراین یکی صادق است و دیگری کاذب: متناقضان: بعضی حیوانات کاتب هستند = صادق. هیچ حیوانی کاتب نیست = کاذب.

منابع:

اساس الاقتباس، 329-330؛ فرهنگ اصطلاحات منطقی، ماده‌ی «تعارض».
منبع مقاله :
تهیه و تنظیم: دائرةالمعارف تشیع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسه‌ی انتشارات حکمت، چاپ اول